بهینهسازی بهرهبرداری از سدهای مخزنی تاکنون بیشتر با تأکید بر اهداف تامین نیازهای آبی و انرژی، مهار سیلاب و بهبود شرایط زیست محیطی صورت گرفته و در این توابع هدف به مسئلهی خروج رسوبات ورودی توجهی نشده است. بیشتر مطالعاتی که برای رسوبزدایی از مخازن سدها انجام میشود، فاقد ارتباط مناسب با مدلهای بهرهبرداری از مخرن سد هستند که این امر منجر به ناهماهنگی بین تصمیمهای مرتبط با رسوبزدایی و سایر اهداف بهرهبرداری میشود. در این مقاله با دیدگاه نوین، یک مدل بهینهسازی بهرهبرداری از مخزن سد ارائه شده که در آن دو تابع هدف تأمین نیاز پاییندست و خروج رسوبات از مخزن سد، استفاده شده است. به منظور تدوین تابع هدف خروج رسوبات از مخزن، از روش برنامهریزی عملیات فلاشینگ استفاده شده است. با وزن دادن به دو تابع هدف تأمین نیاز و خروج رسوبات، عملکرد مدل بهینهسازی در سناریوهای گوناگون بررسی شده است. برای حل مدل بهینهسازی از الگوریتم ژنتیک با طول کروموزوم متغیر ([1]VLGA ) استفاده شده است. در مطالعهی موردی سد سفیدرود، عملکرد مدل بهینهسازی با نتایج واقعی بهرهبرداری از این مخزن در یک دورهی پنج ساله مقایسه و راهکارهای اجرایی مناسب برای دستیابی به راندمان رسوبزدایی بالاتر و تأمین بهتر نیازهای پاییندست، ارائه شده است.